کد مطلب:153794 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

وداع با قبر رسول خدا
چون پاسی از شب گذشت امام حسین از خانه خارج و به سوی مرقد منور رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم روان شد و در برابر قبر جد بزرگوارش ایستاد و گفت: السلام علیك یا رسول الله انا الحسین بن فاطمة فرخك و ابن فرختك و سبطك الذی خلفتنی فی امتك فاشهد علیهم یا نبی الله انهم قد خذلونی و ضیعونی و لم یحفظونی و هذه شكوای الیك


حتی القاك. «سلام بر تو ای رسول خدا من حسین پسر فاطمه نونهال و جوجه ی تو و پسر میوه دل تو (فاطمه) و سبط و نوه ی تو هستم كه مرا در میان امت خود باقی گذاشتی، پس گواه باش ای پیامبر خدا، كه امت تو مرا خوار و زبون و ضایع گذاشتند و از حفاظت و نگهداری من دست كشیدند و من شكایت آن ها را به تو می كنم تا تو را ملاقات نمایم».

امام نزدیك صبح به خانه رفت و شب بعد هم برای وداع با قبر رسول الله بدانجا رفت و چند ركعت نماز به جای آورد و سپس گفت: اللهم هذا قبر نبیك محمد و انا ابن بنت نبیك و قد حضرنی من الأمر ما قد علمت، اللهم انی احب المعروف و انكر المنكر و انا اسألك یا ذالجلال و الاكرام بحق القبر و من فیه الا اخترت لی ما هو لك رضی و لرسولك رضی.

«خداوندا این قبر پیامبر تو محمد است و من پسر دختر اویم و برای من امری پیش آمده كه تو آگاهی، خدایا من نیكی و معروف را دوست می دارم و از منكر و زشتی ها بیزارم ای صاحب جلال و كرامت، به حق این قبر و آن كس كه در آن نهفته است راهی برای من پیش آور كه رضایت و خشنودی تو و رسولت در آن است» [1] .


[1] بحار ج 44/ ص 327 - حيات الامام الحسين ج 2/ ص 259.